بیلان آب در ایران: پرابهام و بدون ارقام واقعی
- شناسه خبر: 31513
- تاریخ و زمان ارسال: ۵ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۸
- نویسنده: سمیه رضاخانی
محمد فاضلی: وضعیت بیلان آبی نامشخص است و همه برنامهریزیها براساس اعداد و ارقامی انجام میشود که دقتی در سنجش ندارند
«تکلیف بیلان آبی روشن نیست و ما نمیدانیم چه میزان آب موجود داریم و چه میزان برداشت میکنیم. از سوی دیگر، قوانین و مقررات بخش آب بهویژه در برنامههای توسعه متفاوت است.» این جملهها اصلیترین مواردی است که «محمد فاضلی»، جامعهشناسی که بر آب تمرکز دارد و مدتی هم بهعنوان مشاور وزیر نیرو در وزارت نیرو حضور داشت، بیان میکند. او که هفته گذشته در نشست فدراسیون صنعت آب با موضوع «بازآفرینی سیاستهای آبی» صحبت میکرد، معتقد است یکی از دلایل راهحلهای به نتیجه نرسیدن اصلاح مدیریت آب کشور همین بیدقتی در دادههاست که حتی در مورد میزان بارش هم دقیق نیست، چه رسد به سایر بخشها.
«سال ۱۳۹۳ که فیلم مادرکشی ساخته شد، در مجموعه وزارت نیرو موضع زیادی در مورد آن گرفته شد. درحالیکه اگر به مسئله آب نرسیم، عبرت تاریخ خواهیم شد. حرف آخر را اول بگویم. در کشور ما یکسری فقط راهحلهای محدودی بلدند؛ میگوییم با فرونشست زمین مواجه هستیم، میگویند آب را انتقال میدهیم؛ میگوییم بحران کشاورزی داریم، باز میگویند آب انتقال میدهیم؛ میگوییم آب مشهد کم شده است، سرمایهگذاری کم شده است، باز هم میگویند آب را انتقال میدهیم. یعنی یک راهحل بلدند و یک دکمه دستشان گرفتهاند، دنبال کتی میگردند که این دکمه را به آن بدوزند. این خلاصه حرف است که شما مسئله را تعریف میکنید یا راهحل را پیش میبرید؟» اینها نخستین صحبتهای محمد فاضلی، جامعهشناسی است که بر موضوع آب نیز تمرکز دارد. فاضلی در نشستی که از سوی «فدراسیون صنعت آب کشور» با عنوان «بازآفرینی سیاستهای آبی» برگزار شد، درباره سیاستهای آبی و مشکلات آن صحبت کرد.
ریشههای چندبعدی
فاضلی ادامه داد: «وقتی به مسئله آب ایران نگاه میکنم، میبینم حداقل پیدایش این مسئله ریشه در چند بحث دارد. ساختار قانون آب مشکل دارد. تعارض منافع در ساختار مدیریت منابع آب است. مثلاً در ایران شرکتهای آبمنطقهای را موظف میکنید که کاهش مصرف آب را محقق کنند، برداشت آب زیرزمینی را کاهش دهند و آبخوان را به تعادل برسانند. هیچ وزارت نیرویی نیست که نداند اصلیترین محل درآمد شرکتهای آبمنطقهای از محل فروش آب است. یعنی گفتهایم که همان آبی که میفروشی و از آن حقوق کارکنانت را میدهی، همان آب را باید صرفهجویی کنی. در همین برنامه هفتم این موضوع را قانونی هم کردهاند. این فقط یک مثال بود. ساختار بخش آب پر از تعارض منافع است. الگوی برنامهریزی کشور از اساس آرزومحور است. مثلاً بر سر نقصانهایی که در تعارضات موجود بین بخشهای مختلف وجود دارد، ما کاملاً دچار آرزومحوری هستیم. به برنامه ششم و هفتم نگاه کنید. در برنامه ششم گفته است در فلان محصولات ۹۰ درصد خودکفایی برسیم. خب این موضوع یعنی مصرف آب بیشتر. در همان برنامه وزارت نیرو را مکلف به کاهش مصرف آب کرده است. از آنسو مجلس وزیر نیرو را استیضاح میکند که چرا مصرف آب را کم نکردهاید، وزیر کشاورزی را استیضاح میکند که چرا محصول را افزایش ندادهاید. تمام برنامه ششم و هفتم پر از این تناقضهاست.»
فاضلی ناهماهنگی بینبخشی را بهعنوان یکی دیگر از چالشهای مهم بخش آب عنوان میکند: «وزارت صمت هرکجا که دلش میخواهد، توسعه صنایع آب را انجام میدهد. وزارت کشاورزی هم در یک دهه گذشته ۱.۷ میلیون هکتار اراضی زیرکشت را افزایش داده که بسیاری از آنها کشتهای پرآببر مانند برنج و چغندر قند هستند. همین الان ۴.۳ میلیارد از آب کارون صرف نیشکر خوزستان میشود و در کمال شگفتی به آن کشت سبز میگویند. این حجم از آب از مجموع آب درنظرگرفتهشده برای کل صنایع کشور ۰.۵ میلیارد مترمکعب بیشتر است. در برنامه هفتم برای کل صنایع کشور ۳.۷ میلیارد مترمکعب آب در نظر گرفته شده است. همان یک کشت و صنعت کارون بهتنهایی ۶۰۰ مترمکعب بیشتر از کل صنایع کشور آب مصرف میکند. فقط هم آب مصرف نمیکند بلکه چند میلیارد مترمکعب هم زهاب به کارون و تالاب شادگان و ناصری و … وارد میکند.»
سیاست نادرست صنعتی
بهگفته او، مسئله بعدی در آب کشور سیاست صنعتی نادرست است: «استقرار صنایع پرآببر تا استقرار صنایع کماشتغالزا در کشور ما جانمایی اشتباه دارد. صنایع فولاد، سیمان، مس، معدن در دنیا بهعنوان صنایع سرمایهبر کماشتغالزا هستند. درنتیجه، کل بار اشتغال کشور را در هر استان افزایش سطح زیرکشت به دوش میکشد. یکی دیگر از چالشها در دادههای آب است. بواقع، یکی از بدترین بخشهای کشور سنجش دادههایآبی کشور است. واقعیت این است که ما نه بهدقت میدانیم چقدر بارش داریم و نه میدانیم چقدر آب زیرزمینی داریم. همین بیدقتی در مورد میزان برداشت و مصرف هم صدق میکند. این دادهها همه غیرقطعی است. هنوز در این کشور تکلیف بیلان آب مشخص نیست. نکته مهم این است که مسئله دادههای آب مانند بقیه ویژگیهای آب محلی است. یعنی اینطور نیست که برای آب کشور یک راهحل ارائه کنید. آب در گیلان و مازندران و دریاچه ارومیه و حوضه به حوضه و دشت به دشت وضعیت متفاوتی دارد. این موضوع نبود داده دقیق یکی از آن موانع جدی است. هر طرحی برای اصلاحات مدیریت آب بخواهد ارائه شود، لازمهاش این است که ابتدا بسنجی ببینی چقدر آب داری و چقدر از آن برداشت میکنی. شما میخواهید بازار آب راه بیندازید و میخواهید این بازار از محل صرفهجویی آب در آبخوان باشد، دادهای که نشان میدهد این میزان صرفهجویی در آب اتفاق افتاده است، کجاست؟ چه کسی آن داده را تأیید میکند؟ بنابراین، براساس کدام داده میخواهید این بازار را ایجاد کنید؟
فاضلی توضیح میدهد: «مسئله بعدی سیاست کشاورزی نادرست است. ببینید در برنامه هفتم سطح ۹۰ درصد خودکفایی در کدام محصولات گذاشته شده است و بعد مقدار آب مورد نیاز برای رسیدن به این خودکفایی کجای این برنامه جای دارد و محاسبه شده است؟ کشت پرآببر و کشت در مناطق نامناسب بهوفور وجود دارد. اشتباه دیگری که وجود دارد این است که بهرهوری با مصرف آب دو دنیای متفاوت است. یکی از مسائل ما نابودی سرزمین بر اثر نابودی آبخوان است. مسئله این نیست که شما با یک لیتر آب چقدر گندم تولید میکنید. مسئله این است که این یک لیتر آب را چقدر برای نجات سرزمین احتیاج دارید. یعنی مهم نیست که روی زمین چقدر پول با آن درمیآورید. این آب غیر از پول درآوردن کارکردهای دیگری هم دارد. یکی از آنها حفظ زیستپذیری سرزمین است. ارزش دلاری سرزمین هیچ کجای محاسبات نمیآید. بهرهوری در مورد میزان پول درآوردن از یک لیتر آب است؛ درحالیکه ارزش آب فقط به پولی نیست که از آن درمیآید یکی از این ارزشها حفظ زیستپذیری سرزمین است، یکی امید اجتماعی است که ساکنان یک سرزمین از آن مهاجرت نکنند. وقتی آبخوان از بین میرود، بیابانزایی اتفاق میافتد و مهم نیست بعد از بیابان شدن چقدر از آن پول آوردهای. متغیر حفظ زیستپذیری سرزمین هیچ کجای برنامهریزی آبی کشور نیست.»
مشکلات فراوان
این جامعهشناس اما مشکلات مدیریت آب در کشور را انبوه توصیف میکند که در بخشهای متعددی وجود دارد: «ما در سازمان ادارهکننده آب کشور با یک وزیر پارهوقت آب مواجه هستیم. وزارتخانهای بهنام وزارت نیرو داریم که یک بخش آب دارد و یک بخش برق. این دوتا از اساس و در ماهیت با هم متفاوت هستند. اگر ۱۰ دقیقه برق قطع شود، وزیر برق با بحران امنیتی مواجه میشود. درحالیکه در مورد آب اینطور نیست. وزیر نیرو بهناچار تبدیل به وزیر برق میشود. اساساً فرایندهای آبی فرآیندهای کندرو هستند، یعنی ۵۰ سال طول میکشد تا اینها به نقطه بیبازگشت برسند. وزیر نیرو درنهایت تبدیل به وزیر برق میشود که در حاشیه کارش آب را هم دارد. همهچیز این دو بخش در ماهیت باهم فرق میکند. از سوی دیگر، میزان ارتباط بین آب، خاک، غذا و پسماند هیچ کجای دستگاه وزارت نیرو نیستند؛ درحالیکه این بخشها بههم مرتبط هستند. بنابراین، ما با وزارتخانه نیموقت آب مواجه هستیم که بخش غذا، محیطزیست و منابع طبیعیاش جایی دیگری است و اینها از اساس تعارض منافع دارند.»
بهگفته او، همه آنچه گفته شد، فقط ۳۰ تا ۴۰ درصد مشکلات کشور است که منهای بحث اقتصاد آب و امنیت غذایی است که همه آنها از دیدگاه دولت فقط چند راهحل محدود مانند سدسازی و انتقال آب دارد.
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد